داستات كوتاه مرگ فقرا

ساخت وبلاگ

پيرمرد جنازه پسرش را در بغچه اي پيچيد و آرام داخل گودالي كه كنده بود قرار داد ، اينجا بياباني برهوت و لم يزرع بود كه سال تا سال كسي از آن رد نمي شد ، پيرمرد مجبور به اين كار شده بود چون پولي براي خريد قبر نداشت .

نامه هاي اشتباهي...
ما را در سایت نامه هاي اشتباهي دنبال می کنید

برچسب : داستان کوتاه مرگ,داستان کوتاه مرگ عشق,داستان کوتاه مرگ و زندگی,داستان کوتاه مرگ پدر,داستان کوتاه مرگ در جنگل,داستان کوتاه مرگ عاشقانه,داستان کوتاه مرگ معشوق, نویسنده : aboofehkoord بازدید : 21 تاريخ : جمعه 12 شهريور 1395 ساعت: 9:12