امروز جمعه است ، دارد باران مي بارد ، هشت ساعت ديگر اعدامم مي كنند ، جرمم سكس با محارم است ، هر كس جاي من بود تا بحال هزار بار دق كرده بود ، چرا زنده ام ؟ چرا نفس مي كشم ؟ ديروز وكيلم را ديدم ، از سكوتش فهميدم چيزي عوض نشده ، انتظار بخشش نداشتم ، بخشيده هم مي شدم بي فايده بود ، بعد از اين زندگي به چه دردم مي خورد ...
من يك الدنگ نفهم بودم كه به خواهر خودم هم رحم نكرده بودم .
ابراهيم باقريان
نامه هاي اشتباهي...
برچسب : نویسنده : aboofehkoord بازدید : 175